خـدا، دوباره که دریای سینـــه بی تاب استدوباره کـشتـــیِ دل در میــان گـــرداب استببیــن که مـوج نبودش شکستـه کشتــی راببیــن جدا شده هر تختـــه بر روی آب استقســم به ذات خــودت تا همیشــه تصویرشبه روی سینـــه ی دیوار سینـه ام قاب استبه خــــواب دیــــدن او حســـرت رقیبـــم بودپس او چگونه در آغوش گرم او خواب است؟تمام سهمم از این سفره زخم ساطور استکبـــاب نــاب بنـــاب از رقیـــــب نـاباب استسکــــوت می کنـــم و چــاره ای مگــر دارمکــه پــاره جگـــرم زیـر دســــت قصاب استبرای زخـــم خـــودی مرهمــی نمی خـواهمهمیشه آخـر این قصـه مــرگ سهراب استپی نوشت ۱: وزن شعر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن استپی نوشت ۲: امیدوارم دوست داشته باشیدپی نوشت ۳: ...برچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 3:30